بهاربهار، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

بهار آغاز عشقی بی تکرار

محلول سخنانتم

بهار موقع قرآن خوندن بهونه می گیره و اذیت میکنه، منم براش لب تاب رو روشن میکنم به قول خودش میشینه پیلینگ نگاه میکنه، بعد واسه خودش دست میزنه میگه مامان دیدی دختر خوبی شدم حرف مامان گوش کردم منم ناراحت بهش میگم چه فاییده که نمی ذاری مامان قرآن بخونه! بهار هم خیلی جدی میگه: مامان برو عینک بزن که چشات درد نگیره بعد قرآن بخون، باشه!!!!... من هم اطاعت امر کردم و رفتم سریع عینکم رو به چشمم زدم   ...
3 شهريور 1393

عیدانه

ماه رمضان امسال رو بخیر و خوبی پشت سر گذاشتیم، امیدوارم بازم توفیق بندگی دست پیدا کنه و بتونیم توشه تقوی همراه خودمون کنیم. اما عید امسال یه چیز دیگه بود، عیدانه ما  به همراه دو وروجک که وقتی با هم بودن صدای خنده و شادی اونها فضای خونه مادر بزرگ رو پر کرده بود بدجور قند تو دل هر بیننده ای آب میکرد. این شد که بر آن شدیم حسابی به بهار و محمد خوش بگذرونیم. روز عید که واسه نماز رفتیم نماز، ولی من خیلی دوست داشتم ببرمش که تو دلم موند اما بخاطر سرما و نداشتن لباس گرم نبردیمش. اما محمد خیلی با مزه اومد کنار نمازگذارها نشست چادر سرش کرد و یه کتاب دستش گرفت و مرتب انگشت روی نوشته هاش میکشید انگار داره میخونه ! خیلی با نمک بود، بعدش رفتیم دیدن اق...
14 مرداد 1393

نمونه بصری

               این هم نمونه بصری از خلاقیت های بهار، این کارتن ها که میبینید از نظر ما زباله ای بیشتر نیست، اما از نظر بهار تبدیل به یک ماشین شد که توش نشست ، درش رو بست بعدش توی ماشین خوشگلش بیب بیب کرد. موقع ناهار حاضر نشد رو صندلیش بشینه و توی ماشینش ناهار خورد، نبودید ببینید چه عشقی میکرد!!!!! راستش نمی دونم قیمه ام خوشمزه شده بود یا بهار تو ماشینش بهش غذا حسابی حال میداد که همشو خورد؟؟؟      میگن احتیاج مادر اختراعه، از اون جایی که روزی نیست که به من نگه مامان به بابا بگو برام ماشین بخره خودش دست بکار شده و مرتب اختراع میکنه، ما با نخریدن م...
31 تير 1393

سرگرم کننده یا آموزنده

  نمی دونم شما از کدام دسته هستید، فقط همین که بچه یه برنامه رو ببینه دور و برتون نچرخه، زیر دست و پاتون نباشه براتون کافیه یا اینکه به فکر آموزش و پرورش تربیتی ویا حتی دینی بچه تون هستید.   من خودم شخصا برنامه های بی محتوای خاله شادونه، عمو های رنگاوارنگی که تلویزیون پخش میکرد رو برای بهار نمی گذاشتم ببینه،  در عوض عادت کرده بود براش سی دی های آموزشی و یا آهنگ های شاد(بانی نی، خاله ستاره، بی بی انیشتن و ...) رو براش یه مدت میذاشتم، یه مدت هم براش انیمیشن های زبان اصلی میذاشتم که خودش خیلی استقبال میکرد و بهش میگه "پیلینگ"، اما راستش انگار یه قسمت هاییش با فرهنگ ما جور در نمی یاد و من هم هنوز حوصله نکردم برم دن...
23 تير 1393

بخندم یا بگریم

     این روزهای رمضان که آدم دوست داره دعایی گوش بده یا قرآن بخونه و گاهی اشکی بریزه، فکر کنم باید نیمه شب ها بیدار شم به اعمالم برسم. علتش هم وجود بهاره، تا میام قرآن بخونم سریع میاد سراغش و میخواد به قول خودش "بسم الله محمان محیم" بخونه، میگیره هی بوسش میکنه و من رو چند تا آیه عقب میندازه !!!!!!!....      تا میخوام دعا یا روضه ایی که از تلویزیون پخش میشه رو همراهی کنم و اشکی بریزم، سریع میاد تو بغلم و شروع میکنه به بوس کردنم و میگه: "گریه نکن عزیز دلم، قربونت بشم، بخند مامانی!!!!!!!!!!". حالا من موندم مستأصل که چه کنم با این دختر و چگونه دریابم ماه رمضان رو؟؟؟!!!  ...
22 تير 1393

بمب خلاقیت

      وقتی که توی روزمرگی هات غرق شدی و فرصت نوشتن نداری، وقتی که حتی اگه وقت داشتی، حوصله نوشتن نداری، اگه هم حوصله داشته باشی وقتی میخواهی بنویسی میبینی دچار آلزایمر شدی و نوشتن سخت ترین کار دنیا میشه، وقتی که فراموش میکنی که داری با چه موجود خارق العاده ای زندگی میکنی، ناگهان موجودی به اسم بهار از راه میرسه و تو رو صد برابر شارژت میکنه و آلزایمرت بهتر میشه  !!!!!!!!!!...........       راستش این روزها درگیر روزمرگی هام بودم، اما الان که دارم مرور میکنم میبینم که چه قدر اتفاقات ریز و درشت افتاده که من از نوشتنشون غافل موندم. اما حالا دیگه وقت جبرانه!!!! از وقتی که توی خونه جدید اومدیم از اونجایی که ب...
18 تير 1393

نخود فرنگی با طعم ..

     نمی دونم این نخود فرنگی های امسال ما طعم باقلوا میده یا عسل یا پشمک یا... نخود فرنگی ای که بهار بشینه مامانش غلافش رو باز کنه و بهار دون کنه چه مزه ای میتونه داشته باشه؟!!!.... چند بار  هم بهار چند تا از نخودهای جون رو از توی غلافش میخورد، قابل ذکره که بهار نخودفرنکی اصلا دوست نداره و از تو غذا درمیاره. دخترم آش رو با جاش دوست داره. به به امسال چه نخود فرنگی هایی بخوریم ما، هوووممم.... دل انگیز نوشت: به بهار میگم اگه دختر خوبی باشی میبرمت پارک، بهار میگه مامان بیا من دختر خوبی شدم بیا منو ببر پارک قربون فصاحت لهجه ات بشم من دل انگیز جان!     ...
22 خرداد 1393

هایبرنت کوچولو

      شب بهار میخواد بخوابه میگه مامان انگشتر میخوام، میگم باشه عزیزم! صبح که از خواب پامیشه نشسته روی تخت و میگه مامان بریم انگشتر بخریم!!!!!!!!!!!!............. قیافه من دیدنی بود ......       قبل از خوابیدن بهار میگم بهار جون زود بخواب فردا میخواهیم بریم مهمونی، صبح تا از خواب پا میشه، میشینه و میگه مامان بلند شیم بریم مهمونی......       از این دست موارد زیاد پیش اومده ما هم به این نتیجه رسیدیم که بهار سیستم عاملش shut down نمیشه بلکه hibernate میشه ...
17 خرداد 1393