بهاربهار، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

بهار آغاز عشقی بی تکرار

هوار هوار شیطونی

1391/6/28 16:27
نویسنده : مامان بهار
486 بازدید
اشتراک گذاری

به تازگی از دست شیطنت های بهار اینقدر خسته می شم که یه موقع هایی نزدیکه ضعف کنم!!خیلی انرژی می بره کنترلش! بعیدم نیست این وزن نگرفتنش بخاطر همین شیطنت باشه.نیشخند

کارهای جدیدم که یاد گرفنه! دو سه روزه نی نای نای میکنه، از مبل بالا می کشه (البته به کمک بالشت) چیزی نمونده بدون اونم بالا بکشهتعجب، در گاز و میخواد باز کنه و پا بلندی میکنه دکمه هاشم بگیره!!

یه اخلاق باحال داشتی، که بین این همه شیطونی خیلی بهم حال میده، وقتی می خواستیم نماز بخونیم، تو ساکت یه گوشه می نشستی یا تو روروئک آروم فقط نگاه میکردی تا نماز تموم شه، بعدش تا دستامون رو واسه ا.. اکبر تکون میدادیم می فهمیدی که تموم شده و می ختدیدی. الان یه تفاوت بزرگ کردی و اونم اینه که میری سراغ مهر و تسبیح، و بازم حسابی شیطونی میکنی!

این عکس یکی از تلاشهای بهاره برای بالا کشیدن!

بهار و شیطنت

هر جور ماست رو امتحان کردم بدت میومد(sevenو...)، حالا کاشف بعمل اومده که ماست ترش دوست داری اونم از نوع غیر پاستوریزه،کلاً عاشق ترشیجاتی، به بابات رفتیقلب

لطفاً برای دیدن بقیه به ادامه مطلب بروید...

 

به تازگی از دست شیطنت های بهار اینقدر خسته می شم که یه موقع هایی نزدیکه ضعف کنم!!خیلی انرژی می بره کنترلش! بعیدم نیست این وزن نگرفتنش بخاطر همین شیطنت باشه.نیشخند

کارهای جدیدم که یاد گرفنه! دو سه روزه نی نای نای میکنه، از مبل بالا می کشه (البته به کمک بالشت) چیزی نمونده بدون اونم بالا بکشهتعجب، در گاز و میخواد باز کنه و پا بلندی میکنه دکمه هاشم بگیره!!

یه اخلاق باحال داشتی، که بین این همه شیطونی خیلی بهم حال میده، وقتی می خواستیم نماز بخونیم، تو ساکت یه گوشه می نشستی یا تو روروئک آروم فقط نگاه میکردی تا نماز تموم شه، بعدش تا دستامون رو واسه ا.. اکبر تکون میدادیم می فهمیدی که تموم شده و می ختدیدی. الان یه تفاوت بزرگ کردی و اونم اینه که میری سراغ مهر و تسبیح، و بازم حسابی شیطونی میکنی!

 

این عکس یکی ار تلاشهای بهاره برای بالا کشیدن!

بهار و شیطنت

هر جور ماست رو امتحان کردم بدت میومد(sevenو...)، حالا کاشف بعمل اومده که ماست ترش دوست داری اونم از نوع غیر پاستوریزه،کلاً عاشق ترشیجاتی، به بابات رفتیقلب

بهار و ماست

اولین بار که از مبل بالا کشیدی فکر کنم حس سلطنت بهت دست داده بودخنده

بهار و مبل

بعدشم حس کردی قله اورست رو فتح کردیعینک

بهار و مبل 2

یه دستی هی خودت رو تکون می دی، یه موقع هایی دستت رو ول می کنی میافتی زمین

امروزم پیشونیت رو کبود کردی

بهار با ذوق فراوان

اینم از وضع دستشویی رفتن بابایی!!قهر

بهار در دستشویی

با خودت دالی بازی می کنی هی پارچه رو میکشی رو صورتت بعد بر می داری!قهقهه

دالی بازی

دالی بازی

اینم از دیروز که تو از ماشین لباسشویی می ترسیدی و من خیلی سعی کردم با توضیح ترست بریزه و فکر کنم تا حد خوبی موفق شدم، کم کم رفتی طرفش و دیگه گریه نکردی

غلبه بر ترس

غلبه بر ترس2

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان سونیا
28 شهریور 91 17:22
من از تو گلی بهتر ندیدم ز تو باغ گلی خوشتر ندیدم میان این همه گلهای عالم گلی خوشبوتر از دختر ندیدم ، . . روز دختر مبارک
***خاله ی بهراد کوچولو***
28 شهریور 91 20:32
چه نی نی نازی................... به وبلاگ نی نی ماهم سری بزنین............ نظر یادتون نره ها...............
4472
29 شهریور 91 11:27
عاشق کنجکاوانه نشستنش جلوی ماشین لباس شویی ام. چه با تعجب هم نگاه میکنه. انگار یه کشف جدید کرده.


4472??????!!!!!
زهره مامان آریان
30 شهریور 91 2:26
الهی شیطونک .صبر کن راه بیافتم مامانی ...
mamane Ali
30 شهریور 91 17:34
شیطنت از چشماش میباره
نایسل
31 شهریور 91 3:08
روزت مبارککک دختر نازنازییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دم در اوورده
آشنا
31 شهریور 91 21:52
۴۴۷۲= آشنا
مسافر
4 مهر 91 1:17
سلام
ممنون از لطفت
دختری شما حدودا یه سالی از دخترک ما کوچیکتره
زنده و سالم و برقرار باشن
پر ایمان و پر آرامش
در پناه خدا


مممنون مامان جون!!!