بهاربهار، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

بهار آغاز عشقی بی تکرار

سفرنامه 2

1391/6/25 0:02
نویسنده : مامان بهار
860 بازدید
اشتراک گذاری

عزیرم با اینکه یکم دیر شده اما تا جایی که راه داره خاطراتت باید ثبت شه.

این دو هفته طلایی پر بود از خاطرات قشنگ، که چون مدتیه ازش میگذره اونارو به روایت عکس می ذارم:

روز اول خاله فاطمه با علی کوچولوی خپل اومدن دیدنت

بهار و علی کوچولو

 

فرداش خواستیم بریم با کالسکه بگردیم اما خودتون ببینید چه اتفاقی افتاد که نرفنه برگشتیم

 

فرداش خواستیم بریم با کالسکه بگردیم اما خودتون ببینید چه اتفاقی افتاد که نرفنه برگشتیم

 

بهار خندانبهار نیمه خندانبهار گریان

بهار نمی دونم بروایت روز چندم بود که داخل دیگ گذاشتیمش

بهار در دیگ

 

بعدشم گذاشنیمت تو تشت خالی به بازی کردن(اون جا دیگه کارت این بود واسه این که شیطونی نکنی می ذاشتیمت اونجا)

بهار در تشت

عشقت شده بود بذارنت رو میز اوپن، خونه خودمون که از این خبرا نیست

فدات شم اونجا دستات اینقدر تپل بود النگو به دستت تنگ بود الان که از دستت افتادهسوال

بهار روی میز اوپن

اینم از وضع آب خوردنت جونم به فدات

بهار و کوزه

از حموم بیرون اومدی و چون سرد بود روسری مامانی رو واست پوشیدی

بهار و روسری

بهار با پسر دایی گلت محمد

بهار و محمد

اینم یه عکس اختصاصی از محمد آخه خیلی عزیزه!!!

محمد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

آشنا
25 شهریور 91 15:25
وای خدای من عکسش تو دیگ محشره.
من کم کم دارم به نتیجه می رسم عکس های بهار رو پرینت کنم بزنم به در و دیوار خونمون

(هزار ماشالله.)

هلو انجیری هم که عضو ثابت عکس هاست!!!


مرسی گلم، چشمات قشنگ میبینه!! یه موقع فکر نکنی عاشق هلو انجیریه!!

دایی امین
25 شهریور 91 22:22
سلام عکساش خیلی قشنگ بود راستی اون عکسی که داخل دیگ نشسته رو هم بزار داخل وبلاگش

عزیزم گذاشتمش، توی ادامه مطلب برو هستش!!!!
مرسی که به وب بهار سر زدی
mamane Ali
25 شهریور 91 22:25
اب خوردنش با کوزه خیلی با نمک بود ! خوشکلیا بهار جونی

مرسی، علی گل هم خیلی قشنگه!!!
آشنا
28 شهریور 91 11:47
سلام.
روز بهار خانوم مبارک.

ممنونم، هزار تا