بهاربهار، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

بهار آغاز عشقی بی تکرار

حسودیم شد

1391/12/11 16:51
نویسنده : مامان بهار
525 بازدید
اشتراک گذاری

تا حالا شده حسودیتون بشه؟؟ تا حالا شده؟؟

دقیقا همین چند روز پیش بود بابا علی از سر کار خسته اومد خونه! سرش بشدت درد میکرد.

توی خونه دراز کشیده بود و سرش رو با دستش گرفته بود.

حالا عکس العمل بهار: رفت نازش کرد، هی دور و برش چرخید، بعد که باباش حالش یکم بهتر شد بلند شد به دخترش خندید اونم دوید و لپش رو بوس کرد.

حالا دیشب من مریض شدم، تب و لرز داشتم بهار درسته داشت غصه منم میخورد ولی همش داشت شیطونی میکرد و از سر و کول من بالا می رفت.

راستش به اون بوس بهار حسودیم شد متفکر دیگه چکار کنیم دیگه آدمه دیگه از خود راضینیشخند

-----------------------------------------------------------------------------------------------

بعدتر نوشت: انگار دخترم از این پست ام با خبر شد، دو روز بعدش همینجوری بدون دلیل اومد و با چه عشقی من رو غرق در بوسه کرد نیشخند و من رو شرمنده کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

شقایق مامان آرشا
8 اسفند 91 0:06
ای جان.مامان حسود منم هستم


زهره مامان آریان
12 اسفند 91 7:37
الهی قربون دختر باهوشم برم که آگاه شد و از دل مامان ش در آورد.
یه چیزی بگم ؟منم نسبت به آریان خیلی حسودم
در تمام عمرم به تنها چیزی که حسودی کردم آریان بوده


ماشاا... بچه های ابن دوره خیلی تیزن، امکان نداره حرکتی از چشم های بهار پنهون بمونه،
منم اولین بار بود که حسودیم شد
مامان مریم
12 اسفند 91 11:42
قربون دختر مهربون خودم بشم...ولی هر چی باشه دخترا بابایی ان دیگه...ما هم که حسودددد


زهره مامان آریان
12 اسفند 91 17:31
به مسابقه نی نی وبلاگ دعوتت کردم.باید هدفتو از درست کردن وبلاگ بنویسی.


مرسی از دعوتت