سفرنامه 1
دختر گلم توی این دو هفته سفر خیلی تغییر کردی و کلی کارای جدید یاد گرفتی
* تونستی تنهایی بشینی(بخاطر میلت به خوردن نمیشد تو روتنها نشوند اما اونجا یه دفعه نشستی )
* تونستی دست دستی کردن رو از مامان بزرگ یاد بگیری
* تونستی دستت رو بگیری به مبل و وایستی
* تونستی تاتی کردن رو با علاقه فراوان یاد بگیری(خیلی با نمک تا آخرین حدی که میتونی قدمت رو بلند بر میداری)
* تونستی کف پاتو زمین بذاری(آخه بهارم بد جوری عادت داشت رو پنجه پا می ایستاد)
* تونستی دوستای جدید پیدا کنی و بهشون بگی نی نی(خیلی جالب بود تا محمد پسر داییت رو دیدی همش میگفتی نی نی... آخه از کجا یاد گرفته بودی)
* تونستی وقتی که شیر میخوایی بگی مه مه، وقتی منو میخواستی میگفتی ماما
فعلا همینا یادمه.... خلاصه این همه تغییر فوق العادست قربونه دخملم بشم الهی...
اینم عکس از وایستادن بهار
بهار تو ماشین محمد نشسته