یه روزی که بهار شارژ داره ولی......
یه روزی که بهار شارژ داره ولی...... ولی هیچکی و هیچی شارژ نداره دیروز بود.
دیروز بود که بهار ساعت 9 صبح بیدار شد، بین روز فقط 20 دقیقه خوابید!
بکوب شیطنت کرد تا خود شب ساعت 11:30 شب خوابید... حالا این وسط من حالم خوب نیست و این حرفا نداریم. من که دیگه خسته و بی جون شده بودم و منتظر اومدن بابا علی بودم، در حقیقت منتظر رسیدن گروه امداد بودم
شب قرار بود بریم خرید، دیگه زنگ زدم به بابا بگم من اصلا حال ندارم شام درست کنم، بابا گفت ماشین وسط اتوبان حکیم خاموش شده
اگه می خوایین از بقیه ماجرا خبردارشین بیایین با هم بریم ادامه مطلب!!!
خلاصه سرتون رو درد نیارم ما این وسط داشتیم غش میکردیم ، بابا وسط اتوبان گیر کرده بود، بهارم داشت از سرو کول ما بالا میرفت.
بابایی که نه موبایلش شارژ پولی داشت نه شارژ باطری، به من گفت به امداد خودرو بزنگم، حالا چه پروسه ای داشت تا ما موفق شدیم تا اپراتور رو قانع کنیم برامون ماشین بفرستن خودش داستانی بود.
بهاری داشت دیگه حوصلش برا باباش سر میرفت، منم اونو با خودم بردمش پارک روبرو خونمون، حالا جالبیش اینه که منم شارژ باطری موبایلم داشت تموم میشد شارژش هم پیدا نمی شد، شارژ تلفن خونمون هم تموم شده بود..
خلاصه به بابا پیام دادم که ما رفتیم پارک! توی پارک مامان یه پسر خوشکل به نام آبتین نشسته بود با یه بادکنک صورتی!! بهار کلی ذوقش رو کرد و مامان آبتین اون رو داد به تو!! تو هم کلی لبخند قشنگ تحویلش دادی بعدش رفتیم اسب سواری، تازه سوار شده بودیم که بابایی اومد پیشمون.
ماشین بابا رو با جرثقیل برده بودن تعمیرگاه!! فکرکن یه لحظه ماشینمون وقتی از شمال می اومدیم و اشتباهی از جاده ترانزیت بین اون همه ماشین گنده خاموش شده بود چکار می کردیم
یکم کنار فواره ها نشستیم برای تمدد اعصابمون! بعدش بهاری رو بردیم تاب بازی کرد اولین تاب بازی عمرش، اینقدر خندید که نگو، منم موبایلم شارژ نداشت که ازش عکس بگیرم!
دیگه ماشین که نداشتیم شام بریم بیرون، ناچار رفتیم فلافل هفت چنار کنار خونمون، هر چی گفتیم گفت ندارم گفتیم آقا فلافل ترشی بده، خلاصه همون موقع بود که برق رفت ای داد بیداد، آقاهه رفت شمع خرید و اومد گفتیم آقا یه چیزی بده ما شب گشنه نمونیم، علی جونی دویید و رفت صدقه داد.
بالاخره شام رو گرفتیم بردیم خونه خوردیم.
همچنان بهار شیطنت میکرد تا بالاخره ساعت 11:30 با زور پستونک خوابید یعنی شارژش تموم شده بود خوابید تا دوباره شارژ شه