اول ربیع الاول و سالگرد عقدمون مبارک
امروز سالگرد عقدمون بود که مصادف شده بود با اول ربیع الاول!!!!
علی عزیزم! این سالگرد رو به خودم و به خودت تبریک میگم. یه دونه ای!!..
الان بعد از گذشت چند سال! داریم از راس چهارم متوازی الاضلاع زندگیمون توی یک مسیری حرکت میکنیم که شاید این متوازی الاضلاع رو به یک چند وجهی یا چند ضلعی دیگه تبدیل کنه! اینکه چند وجهی باشه و ما روی کدوم ضلعش باشیم اصلا مهم نیست.
مهم اینه که تو هستی و من تو رو دارم
به یاد روز هایی که می نوشتم یکی از نوشته هام رو برات می ذارم تو وبلاگ
ومن
ومن بر این خطوط بی دریغ درنگ میکنم
و من سکوت میکنم
بر این کویر آیه های انتظار
و من به سایه های بی نصیب
بی گلایه از زمان اشتیاق بدون فهم آسمان
بدون آه
بدون درد
بدون درد اعتیاد یک نگاه
بدون هیچ
که بر نوای عاشقانه ای روبروی یار
و اقتدای یک نماز ساجدانه نیز
سکوت میکنم
نگاهشان زهری از قلوب سم زده است
که در ورای آتشی ز شهوت نهانشان
بر آن زلال دلفریب فضای بین من و تو
چگونه تکه تکه میکنند
فضای آبی رسیده بر ورای اوج کهکشان
که اعتقادشان بسان کودکی صغیر
به عشق خالصانه نهفته در نگاه ما
چگونه ابلهانه سنگ میزنند
بیا من و تو نشکنیم از این سراب
بیا من و تو دل بسپریم دل به آن
دل به آن زمان که حق ادا میشود
وتیرگی فضای بین ما
به روشنایی وصال میرسد
و من بروی سجده های شبانه ام
و من به روی اشک عاشقانه ام
به آن خلوص پر ز ناز، نیاز میکنم
و بر صداقت عشق بی ریای تو
دوباره اعتماد میکنم
و باز تو، به من نگاه میکنی!!!