بهاربهار، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

بهار آغاز عشقی بی تکرار

این روزها

1392/10/4 10:12
نویسنده : مامان بهار
421 بازدید
اشتراک گذاری

      این روزهای ما پر شده از بوی خوش دور هم بودن، پدر بزرگ و مادربزرگ بهار چند وقتی هست که مهمان خانه ما شده اند. پیش ترها 2-3 روز بیشتر پیش ما نبودند اما به لطف شیرین زبونی های بهار، مگر دلشان می آید که بروند. زندگی ما رنگ و بوی دیگری گرفته!!!!!!!!!!............ ای کاش همیشگی بود اما همین هم برای ما غنیمت است. اما شب یلدای امسال ما علاوه بر حضور پدر و مادرم، برای من متفاوت تر از همیشه شد.

     توی پست های قبلی گفته بودم که روز تاسوعای حسینی بود که رفتیم بجنورد، اما بعلت فوت مادر بزرگ همسرم برگشتیم، صبح همون روز قبل از حرکت بود که من انگشترم رو تو انگشت کوچیکم کرده بودم اما بخاطر خواب آلودگی شدید و گشاد بودن به اون انگشت، من انگشترم رو گم کرده بودم و توی این مدت مدام دنبالش می گشتم (خونه رو زیر و رو کردم) اما پیدا نشد.

      تا اینکه شب یلدا از راه رسید. ظرف آجیل رو که آماده می کردم بابای بهار از داخل ماشینش یه پلاستیک تخمه آورد و گفت: "این تخمه ها از روز مسافرت توی ماشین مونده. اینا رو هم بریز توی آجیل ها". همینطور که داشتم تخمه ها رو از داخل پلاستیک توی ظرف می ریختم یکدفعه انگشترم از داخل تخمه ها بیرون اومد، خیلی شکه شدم 40 روز دنبالش گشتیم و درست شب یلدا پیدا شد. آنچنان جیغ بنفشی کشیدم که اولش همه ترسیدن نکنه اتفاق بدی افتاده باشه.

      وقتی مادرم خبردار شد، گفت که امروز صبح یک نماز دو رکعتی نذر کرده بوده که سوره "یس" رو در دو رکعت باید خونده بشه و به شب نرسیده نذرش ادا شده بود. خیلی خوشحال شدم. از اینکه خدا بالاخره جواب توکلی که کرده بودم رو داد و هدیه ارزنده ای رو تو شب یلدا بهم داد. همیشه گفتم و باز هم میگم، توی زندگی ما از روز اول، من بودم و همسرم و خدا، تنها تکیه گاه ما خدا بوده و بس. الان بعد از 5 سال من هستم و همسرم و خدا به همراه هدیه شیرینش "بهار.

تنها امید ما خدا بوده و بس. خدایا این هدیه دو ساله ما خیلی شیرین شده. اینقدر شیرین زبون شده که روزها قنده که توی دل ما آب میکنه، این روزهای شیرین رو از ما نگیر! کتاب دستش میگیره کتاب میخونه، شعر میخونه، دلبری میکنه، هر چی از طرف خدا باشه شیرین و دوست داشتنیه اما بهاری که به ما داده خونمون رو گلستون کرده. ممنونم خدای عالم...............................پروردگارا بهارمان همیشه بهاری بماند!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سمیرا
4 دی 92 10:14
سلام .... امیدوارم همیشه در کنار هم خوش و خرم باشید خوشحال می شم تبادل لینک داشته باشیم
مامان بهار
پاسخ
با افتخار لینک شدید
سمیرا
7 دی 92 12:28
سلام به لیست دوستان ساتیار خوش آمدید خواهش
مامان آینده
11 دی 92 15:43
چقدر قشنگ.خدا رو شکر. امیدوارم که همیشه در پناه خدا باشین. مامان اینده
مامان بهار
پاسخ
ان شاا...، و همچنین همین آرزو برای شما