سفر به الیگودرز
روز 17 مرداد که مصادف بود با سی ام ماه رمضان، من و بهار و علی به همراه دایی امین راه افتادیم به سمت الیگودرز برای دیدار بابابزرگ و مامان بزرگ بهار. برای اینکه بتونیم روزه هامون رو نگه داریم بعدازظهر حرکت کردیم. هوا خیلی گرم بود و تو راه حسابی اذیت شدیم. درست موقع افطار رسیدیم الیگودرز.
فردای اون روز یعنی روز عید فطر، رفتیم پیک نیک. یه جایی به اسم دره تخت. چون روز عید بود و تعطیل بود، خیلی شلوغ بود و کلی گشتیم تا جا برای نشستن پیدا کردیم. بهار که عاشق ددر رفتنه به همراه محمد پسرداییش کلی آتیش سوزوندن.
قربونش برم با اون کلاه آفتابیش
فردا شبش هم زن دایی بهار شام درست کرد و رفتیم پارک. چون 20 مرداد تولدم بود، کیک هم درست کردیم و یه جشن کوچولو تو پارک گرفتیم.
بهار هم که حسابی عشق می کرد
اینم یه عکس دونفره از بهار و محمد
بعدش هم بهار رو بردیم قایق سواری. بهار برای اولین بار بود که سوار قایق می شد.
روز بیستم مرداد هم علی و دایی امین برگشتن تهران و من و بهار چند روزی موندیم تا یه آب و هوایی عوض کنیم. راستش یکی از اهدافم برای موندن این بود که شاید بهار به رقابت با محمد پسر داییش یه کم غذاخور بشه. دلیل دیگه اش هم این بود که چون خونه بغلی رو می خواستن گود برداری کنن، خواستم از شر سروصداشون راحت بشیم.
بهار خیلی دلتنگی باباش رو میکنه. هر وقت باباش تلفن میزنه گوشی رو میگیره و کلی براش دلبری میکنه.
خلاصه چند روزی فرصت اومدن به نت رو ندارم. وقتی برگشتم سعی میکنم پست های بیشتری بذارم.