بهاربهار، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

بهار آغاز عشقی بی تکرار

مَماس اول وقت

خدایا شکرت!!!!!!! خدایا شکرت که همون کسی که باعث شده بود با تولدش، نماز هام یا آخر وقت باشه یا قضا بره!!! همون کس باعث شده که نمازم اول وقت بشه!!! بهار کوچولوی ما، تا صدای اذون رو میشنوه، میگه: " اَبَ (ا... اکبر)" بعدش میدوه میره سمت کشو و جا نماز برمیداره پهن میکنه و میگه: " مَماس" ما هم یه جانماز دیگه بر میداریم با دو تا چادر نماز و با هم مَماس میخونیم، مَماس  از نوع اول وقت خداییش خدا شکر گفتنم داره     ...
2 مرداد 1392

چشم پزشکی

        هفته پیش رفتیم بیمارستان هلال ایران برای چشم بهار. قبلش نوبت گرفته بودم و دوشنبه صبح ساعت 8 وقت داشتیم. توی این فاصله که پذیرش بشیم و منتظر بمونیم تا صدامون کنن بهار یک لحظه آروم و قرار نداشت. همش در حال ورجه وورجه و این طرف و اونطرف رفتن بود. ما هم طبق معمول نفس نفس زنان به دنبال بهار.         توی محیط ساکت بیمارستان، فقط سروصدای بهار شنیده میشد که از این راهرو به اون راهرو میدوید. وقتی نوبتمون شد اول باید میرفتیم توی یک اتاق که چندتا پرستار با یه دستگاهی چشمش رو معاینه بکنن. بهار شاد و شنگول تا چشمش افتاد به اون محیط و تا نشستیم روی صندلی که با دستگاه چشمشو...
30 تير 1392

مبارزه با بیماری

 5 شبه همش تب میکنی، دو شب اول که هم تبت بالا بود و هم علامت دیگه ای نداشتی برای همین دکتر داروی خاصی نداد و فقط تب بر و مسکن من هم تا امشب نتونستم به وبلاگت سر بزنم بعدش که اسهال شدی و کل روزا یا تو بغلم چسبیده بودی یا خواب بودی یا بیحال پلک می زدی من و بابا یا داشتیم تو رو پاشویه میکردیم یا اسهالت رو جم و جور قرار بود نمونه ادرار ازت بگیریم و لی مگه اسهالت اجازه به ما داد هنوز هم موفق نشدیم دیشبم که یکم بهتر شدی تونستی بیجون یکم بخندی     امشبم که بدنت دونه های قرمز ریز زده باید فردا بریم دکتر ای خدا این بچه ها خیلی گناه دارن زودتر خوبشون کن   اینم یه عکس از بهار وقتی که تب کرده   ...
22 تير 1392

آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چند روزی بود که همه چیزها داشت روبه راه میشد، شب ها بهار بهتر غذا می خورد و شب ها خوب می خوابید و من خوشحال از این قضیه!! گفتم بچم رو بردم دکتر هنوز دوا نداده خدا رو شکر اوضاعش بهتره، با سر و صدای تخریبم که کنار اومده بودیم. یکشنبه با هزار دوز و کلک از بهار نمونه ادرار گرفتم و دادم آزمایشگاه، بعدش هم خوشحال رفتم چشم پزشکی! اما دکتر بدون هیچ معاینه ای گفت باید ببرید بیمارستان برای سونداژ چشم و برای گفتن همین یک جمله بدون هیچ معاینه خاصی 30 هزار تومان حق ویزیت گرفت! آخی خوش بحالش جملاتش چقدر گرانبها هستند! یکی مثل اون، یکی هم مثل ما، کار مفت و مجانی هم بهمون نمی دن تازه واسه نوشته هام هم هیچکی یک نظر خشک خالی هم نمی ذاره! دلم گرفته! از ای...
20 تير 1392

حلولش حلاوت زندگیمان شد

بعد از دو سال دوری از حلاوت روزه داری، رمضان امسال حلولش، حلاوت زندگیمان شد. شیرینیش بر کام تمام مسلمین مبارک باد. توشه تقوا برچینیم از این خان الهی که گستردگی اش تا هفت خوان پهن است و سعادت برچینیدنش فراهم. خدایا دوری از این خوان نعمت چه سخت گذشت و شیرینی حلاوتش چه گوارا! امید که خداوند توفیق روزه داری پر توشه به همه مادران عنایت کند. آجَرَکُم ُالله......اَیُهالمُومِنات.
20 تير 1392

برگ های زرین

به خودم می بالم که برگ های زرینی در زندگیم ورق خورده!! به خودم می بالم که تونستم با احساسم مقابله کنم و برای حفظ دندون های بهار شیر شبانه رو قطع کنم!! به خودم می بالم که تونستم یه بار دیگه حجامت کنم و از آثار خوبش بهره مند شم. البته این بار، بهار هم تو اتاق بود و شاهد کل فرآیند بود بعدش همش می اومد می گفت اوف اوف بعدم بوسش می کرد به خودم می بالم که تونستم با عملیات تخریب ساختمان همسایه کنار بیام و بهار رو به صداهاش عادت بدم و مجبور به ترک منزل و ترک همسر نشم تو کوچه ما این دومین خونه است که داره تخریب میشه برای زیر آوار نرفتنمون دعا کنید به خودم می بالم که با وجود وسوسه هایی برای رای ندادن رفتم رای دادم که اگه نمی رفتم الان شاهد...
12 تير 1392

مرورنامه نیم ماهه زندگی بهار

دو هفته ای  هست که از بهار چیزی ننوشتم! کلی اتفاق افتاده! اما خوب، مرور میکنیم این نیم ماه از زندگیش را. دو هفته پیش رفتیم بوستان جوانمردان!!! بر خلاف تصورمون باز هم بهار رو سفیدمون کرد و گذاشت کلی خوش بگذرونیم و خوش بهش بگذره! من همیشه فکر میکردم اینجا هم مثل نهج البلاغه است اما دیدم که خیلی بهتره! بهار هم کلی توپ بازی کرد و ... هفته پیش هم بخاطر وجود سر و صداهای زیاد همسایه بعلت تخریب! تصمیم گرفتیم از سر و صداهای شهری دور بشیم و به دامان طبیعت پناه ببریم. این شد که عازم آب نیک روستایی بعد از فشم شدیم. تقریبا ظهر رسیدیم اونجا و با یک طبیعت زیبا و سر سبز و بویژه آب و هوای خنک روبرو شدیم. آب رود اونجا بسیار سرد بود، بطوری...
12 تير 1392