بهاربهار، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

بهار آغاز عشقی بی تکرار

نکته دات آی آر

1393/1/25 11:36
نویسنده : مامان بهار
418 بازدید
اشتراک گذاری

اینقدر از قلم افتادیم در پس حوادث 92-93 که تمام مطالبم در گوشه دهنم جا موند. اینقدر خواستم بنویسم و مشغله های عجیب و غریبم نذاشت که نیمه از عید 93 هم گذشت. اینقدر اتفاقای جورواجور افتاده که وقت نمی کنم مطلب مفصل بذارم واسه تک تک اتفاقها و به یک "نکته دات آی آر" بسنده میکنم.

1. اول از همه عید امسال و تبریک میگم و امیدوارم سال خوبی برای همه مسلمانها بخصوص مادرها باشه.

2. قبل از عید با بهار و دختر خاله ام و علی پسر شیطونش رفتیم پارک، هنوز خیلی بازی نکرده بودند که علی رفت دست هاش رو بشوره بهار که داشت از پله ها پایین میومد همش حواسش به اون بود و میگفت بریم نی نی. پله آخر که رسید یه دفعه دستش رو ول کرد و با پیشونی خورد به گوشه آهنی سرسره و چنان صدای تقی داد که نگو، من هم با وحشت بلندش کردم و صورت پر از خونش رو دیدم دیگه نفهمیدم تا خونه چه جور دویدم. یه روز طول کشید تا خونریزیش کامل قطع شد، با اینکه چسب جراحی زدم اما به خاطر گریه های زیاد بهار زخم با فاصله جوش خورده و الان در حال استفاده از پماد آلفا هستیم تا ان شاا... جاش روصورتش نمونهناراحتاوه

بهار و علی کوچولو در حال بازی

بهار و علی

بهارِِ صورت زخمی

صورت زخمی

علی کوچولو چند روزی مهمون خونه ما بودند و تو این مدت همش بهار مورد ضرب دست اون بود یا میخواست گوشواره اش رو بکشه یا هُلش میداد، ما هم ناچار گوشواره اش رو در آوردیم تا صدمه نبینه اما خوب پیشونیش مورد دار شد به جای گوششنیشخند (ناگفته نمونه بهار توانایی هیچگونه دفاع از خود رو نداره و فقط گریه راه میندازه متاسفانه)

3. بعد از رفتن مهمونهامون دو روز نگذشته  بود که بهار تب کرد و مریض شد بدون هیچ علامتی ما هم فقط تو این مدت استامینوفن دادیم تا اینکه روز 28 ام با وجود تب بهار راهی سفر به بجنورد شدیم. سختی تب بهار رو به ترافیک روز 29 ام ترجیح دادیممتفکر ماجراهای جالبی داشتیم تو این سفر که نمیشه به نکته بسنده کرد، بزودی شرحش رو مینویسم.

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان معصومه
26 فروردین 93 16:16
سلام عیدتون مبارک خاله فدات شه ایشالا سرت خوب میشه و جاش هم نمیمونه گلم.
مامان بهار
پاسخ
سلام عید شما هم مبارک !! ممنون ایشاا... فاطمه جون هم از جمیغ بلایا به دور باشه
مامان سونیا
31 فروردین 93 15:45
مادر نمــای قــدرت دنیـــای خلقـــت است مادر به مـا ز ایــزد یکتــا فضیـــلت است فـردوس را بــــه زیر قدمهـــاش مانده رب کـو را مقــام، بعــد خـــدا در عبـادت است روزت مبارک بانو
مامان بهار
پاسخ
ممنون عزیزم، همچنین شما سونیا عزیزم رو ببوس