بهاربهار، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

بهار آغاز عشقی بی تکرار

گر نگهدار من آنست كه من ميدانم ...

1392/5/3 17:16
نویسنده : مامان بهار
892 بازدید
اشتراک گذاری

هنوز داره مو به تنم سیخ میشه دارم این پست رو میذارم!!!!!!!!و همش خدا  رو بخاطر لطفش شکر میکنم.

دیشب سحر بیدار شده بودیم تا سحری بخوریم هنوز شروع نکرده بودیم که بهار گریه کرد رفتم اتاقش دوباره خوابوندمش. این رو بگم بهار تو اتاقش میخوابه اما رو زمین میخوابه و هنوز رو تخت نمی خوابه، موقع خواب هم خیلی غلت می زنه.

من هم موقع خوابوندن بهار رو عمود بر جایی که همیشه میخوابه خوابوندم. با خیال راحت سحری خوردیم و بعد از اذون بود که می خواستیم نماز صبح بخونیم. که  یکدفعه صدای محکم خورد شدن و شکستن و متغاقبا صدای گریه بهار از تو اتاقش اومد، سریع دویدیم ببینیم چی شده.

نمی دونم چه کار خیری چه دعایی چه صدقه ای پشت سرمون بود که خدا اینقدر بهمون رحم کرد.

با وحشت تمام دیدیم که لوستر اتاق زمین افتاده و حبابش شکسته و بهار داد میزنه. سریع وارسیش کردیم دیدیم هیچ علامتی روی بدنش دیده نمیشه فقط انگشتای دستش رو  گرفته بود و فشار میداد.

الحمداالله رب العالمین صدمه ای ندیده بود و بیشتر شکه شده بود. موقع شیر خوردن چنان هق هق میکرد تا بالاخره آروم شد.

بخاطر عملیات تخریب وحشتناکی که خونه همسایه داشت و با هر پتک و با هر بار لرزش بی حد حصر خونه لوستر های خونه حسابی تکون خورده بود و اتاق بهار هم که در متن قضیه بوده احتمالا لرزش بیشتری داشته انگار که زلزله بیاد و همین باعث شده بود که از سقف جدا بشه و متاسفانه بیافته.

قبلش گفته بودم واسمون دعا کنید شایدم دعای شماها پشت سرمون بوده.

اینکه بهار در اون لحظه طوری خوابونده بشه زیر لوستر پاهاش نباشه و یا با غلت زدناش سرش  زیر اون نقطه نباشه همش لطف خدای کریم بود که بهار رو سلامت به ما دوباره بخشید.

ما هم به شکرانه این لطفی که خدا به ما داشت، سریعاً برای سلامتیش یک صدقه مخصوص رد کردیم.

اینم میدونید که طبق آمار اعلام شده، بیشترین درصد مرگ و میر بچه حوادث است نه بیماری؟؟!!!!

 گر نگهدار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
 
به تیزی پایین لوستر نگاه کنید و اوج فاجعه ای که می تونست رخ بده رو متصور بشید.
لوسترَ

 

بخند که خنده تو قشنگترین لحظه زندگیست

 خنده

 

فدای اون نگاهت عزیزم، نگاهت به یک دنیا می ارزه

 نگاه

 

 بخواب عزیزم در آرامش بخواب که تو همه هستی منی!!

خواب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

آسمان
4 مرداد 92 3:00
قلبم ریخت ...
صدقه بندازین براش رفع بلا بشه
خدا خودش این فرشته های کوچولو رو حفظ کنه ...


چشم همون فرداش صدقه رد کردیم
مامان مریم
4 مرداد 92 12:18
واقعا خدا بخیر گذرونده ...خدارو شکر هزار مرتبه

آره واقعا هرچی خدارو شکر کنیم بازم کمه
fandoghiyebarfi
4 مرداد 92 14:44
سلام مامانی چه دختر نازی..خوشحال میشم همدیگرو لینک کنیم..اگه موافقید..


صد در صد موافقم
مامان سونیا
6 مرداد 92 17:48
وای چه خطری ازبیخ گوش بهار جون رد شده خدا رو صد هزار مرتبه شکر که هیچ اتفاق بدی براش نیافتاده الهی الحمدو لله رب العالمین

صدقه مرتب براش بگذارین و اسفند دود مرتب تا جلوی اینطور بلاها و چشم زخم گرفته بشه




ممنون عزیزم


مامان سونیا
6 مرداد 92 18:33
گر نهادی تاج قرآنی به سر یا نهادی سر به سجده تا سحر دل شکست و آمدت اشک بصر زیر لب اهسته نامم را ببر(التماس دعا)
ستاره
7 مرداد 92 21:53
سلام
واقعا به خیر گذشت .
من شنیدم که فرشته ها از بچه ها محافظت می کنن احتمالا تو اون لحظه هوای بهار جونم داشتن . براتون دعا می کنم همیشه دلتون شاد باشه و هیچ وقت رنگ غم تو زندگی تون نبینین .
التماس دعا


ممنونم، مرسی که به کلبه ما سر زدین!
محتاحیم به دعا
زینب
8 مرداد 92 8:10
خدا رو شکر که به خیر گذشت... بهار گل رو ببوس عزیزم


ممنون، دیانای شیرین زبون رو هم شما ببوسین
mamane Ali
8 مرداد 92 19:05
ووای خدارو هزار بار شکرررر
انشالله همیشه از همه ی بلاها دور باشی خاله جونم


ممنون مرسی که به ما سرزدین
مسافر
9 مرداد 92 15:03
خدای مهربون خیلی بهش رحم کرده
خیلی
خدا رو شکر
در پناه خدا


ممنون